سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اعتکاف

نویسنده: تارنما در 88/4/14:: 7:59 عصر

اعتکاف
     اعتکاف...
              و تو چه می دانی که اعتکاف چیست؟
     ...

__________
پ.ن:
(و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که:«خانه ی مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجود کنندگان پاکیزه کنید.») قرآن کریم، سوره بقره، آیه 125



کالای اندک

نویسنده: تارنما در 88/4/13:: 2:24 عصر
 ـ فلانی از بانک اتومبیل برنده شده است.
 ـ پس حسابی خوش به حالش شده است.
 ـ وای بر قومی که خوشبختی را در این چیزها ببینند. بدتر، این که طلبه باشند!

--------------------
پ.ن:
(أرَضِیتُم بِالحَیاةِ الدُّنیا مِنَ الآخِرَةِ فَما متاعُ الحیاةِ الدّنیا فی الآخرةِ إلّا قلیل) التوبه، 38
آیا به جای آخرت به زندگی دنیا دل خوش کرده اید؟ متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.


دین

نویسنده: تارنما در 88/4/12:: 12:40 عصر
من از دین می گویم
تو هم از دین می گویی
پس چرا هر کدام، دیگری را تکفیر می کنیم؟!


برای اسماعیل

نویسنده: تارنما در 88/4/6:: 9:53 عصر
اسماعیل پسر خوبی بود. با ادب بود. خوش رفتار بود. مؤمن بود. اسماعیل را کم می شناختم. بیشتر با واسطه ی دو برادر دیگرش که دوستم هستند. اسماعیل را کم می شناختم. ولی می شناختم!

اسماعیل بچه مسجدی بود! بیشتر وقت هایی که به مسجد محلّ شان می رفتم، می دیدمش. در مراسم فرهنگی ـ مذهبی هم شرکت می کرد. عزاداری امام حسین، زیارت آل یاسین عصرهای جمعه، مراسم دیگر... به مسائل شرعی پایبند بود. شوخ هم بود. به برادر طلبه اش تکّه می انداخت. به من هم! دوستش داشتم.

اسماعیل برادر شهید بود. و برادر دو طلبه. دو طلبه ی با ادب و درس خوان. و خودش هم درسخوان بود؛ دانشگاه قم قبول شده بود. ما خوشحال بودیم. دو برادر دیگرش هم. جمعشان جمع بود.

هنوز یک ترم نشده بود که سرطان گرفت. همه اش از یک زخم کوچک در زانوی پایش شروع شد. چیزی نبود. ولی چیزی شد! درس را رها کرد و برای درمان رفت! ... اسماعیل خوب شده بود. عید نوروز امسال که به شهرستان رفته بودم، در مسجد دیدمش. جوان بود؛ شاداب بود. موی سرش ریخته بود و کم پشت شده بود. شیمی درمانی کرده بود. ولی ظاهرش خوب بود.

گفت خوبم. گفتم این که نشد! اصل حالت چطور است؟ گفت بهترم. برادرش هم می گفت دارد بهتر می شود. الحمد لله

پزشکان گفته بودند معلوم نیست به این زودی ها خوب بشود. ولی خیلی امید هست! برای زیارت، به قم آمده بود. داشت خوب می شد. با دوستش آمده بود. و شاید برای اینکه کارهایش را برای ترم آینده دانشگاه انجام دهد!

اسماعیل رفت. داشت زیارت می خواند. داخل حرم. همانجا تمام کرد. و شروعی دوباره. من ناراحت بودم. و هستم. بقیه ی دوستان هم.

مرگ چقدر به ما نزدیک است!

امروز تشییع جنازه اش بود. همان جا، داخل حرم. بسیاری از دوستان آمده بودند. با ذکر یا حسین و یا زهرا طوافش دادیم. با ذکر «لا اله الا الله» تشییعش کردیم. برایش نماز خواندیم. روضه هم خواندیم و گریستیم. و فرستادیمش رفت. بردندش شهرستان برای مراسم به خاک سپاری. او هم رفت. رفت برای زندگی دوباره. خوب شده بود!

پدرش هم آمده بود. دومین اسماعیلش هم قربانی شد. امتحان خداست. مرگ چقدر به ما نزدیک است!


آقای محسن رضایی آهسته تر، لطفا!

نویسنده: تارنما در 88/4/3:: 1:46 صبح

آقای محسن رضایی، یکی از سه کاندیدای به شدّت معترض به نتیجه ی انتخابات دهم ریاست جمهوری بود. ایشان بلافاصله بعد از این که نتایج انتخابات از سوی وزارت کشور اعلام شد، با تمام وجود، هم صدا با دو نامزد دیگر، دولت را متهم به تقلّب گسترده در انتخابات نمود. به گونه ای که از رأی 500 هزاری خود اظهار تعجب نموده، تخمین علمی رأی خود را بین 3.5 تا 7 میلیون، بلکه تا 9 میلیون رأی بیان کرد. (+)

ایشان همچنین در مصاحبه های دیگر از جمله در گفتگوی ویژه ی خبری 22:45 شبکه دو تلویزیون اعلام کرد که تا آخر بر سر حقّ مردم! ایستاده است و حتی حاضر نیست دست از یک رأی بکشد. چون این حقّ مردم است!

اگرچه ایشان بعد از دیدارها و سخنان رهبر معظم انقلاب، چندین بار بر پایبندی به قانون تصریح کرد و دیگران را هم تشویق نمود که از مجاری قانونی اعتراضشان را بیان کنند، (+ و +) ولی اعتراضات ایشان چنان تند بود که سایتها و وبلاگهای مخالف نظام از آن جهت سرکوب جمهوری اسلامی و بخصوص دولت نهم و تقویت ادعای “تقلّب گسترده” استفاده کردند. 

این روند ادامه یافت تا این که شورای نگهبان با توصیه ها و تأکیدهای رهبری بجدّ مشغول بررسی اعتراض ها شد. به گونه ای که با نزدیک شدن به پایان مهلت قانونی بررسی شکایات، از رهبر معظم انقلاب تقاضای فرصت اضافه ی یک هفته ای نمود. (+)

این در حالی بود که با مشخص شدن نتایج بیشتر شکایات، معلوم شد که بسیاری از اعتراضات وارد نیست. کدخدایی ـ سخنگوی شورای نگهبان ـ در سخنانی بیان کرد که تخلفات بسیار ناچیز و جزیی بوده و به بیان بهتر، هیچ گونه تخلفی صورت نگرفته است. (+)

در همین شرایط، با کمال ناباوری، آقای رضایی از ادامه ی شکایت اعلام انصراف نمود. (+) این در حالی بود که از سخنان گذشته ی وی، سوء استفاده های گسترده ای علیه نظام و بخصوص علیه دولت صورت گرفت؛ تهمت هایی علیه دولت زده شد، و بر تنش ها افزوده شد.

خوب است نگاهی به دلایل ایشان برای اعلام انصراف بنماییم: (+)
1. یکی از دلایلی که ایشان برای اعلام انصراف بیان داشته اند، “محدودیت زمانی” است. جالب این است که شورای نگهبان، قبل از این فرصت اضافی یک هفته ای خود را برای ادامه ی بررسی شکایات از رهبر انقلاب دریافت نموده است!

2. دلیل دیگر ایشان “وضعیت سیاسی ـ امنیتی و اجتماعی کشور” است که وارد “شرایط حساس و تعیین کننده ای شده” و “از نتایج انتخابات مهم تر می باشد”!! واقعا باید به آقای محسن رضایی آفرین گفت که به این سرعت پی به وضعیت بحرانی و شرایط حساس کشور برده اند. باید به ایشان دست مریزاد گفت که تا دیروز کمکی به مخالفان نظام بود و امروز شرایط را حساس دانسته است. باید از ایشان تقدیر نمود که این همه کشتار و به آتش کشیدن اموال عمومی و خصوصی را ندیده و اکنون بعد از یک هفته بیدار شده است!

3. اما دلیل آخر ایشان ” عهدی است که با خدای خود بسته اند تا همواره سربازی فداکار برای انقلاب اسلامی، رهبری و مردم باشند”. ظاهرا آقای رضایی فقط موقعی به یاد این عهدشان می افتند که شرایط و نتایج را علیه خود ببینند. تا دیروز که می توانستند همچون “سربازی فداکار” جلو تنش را بگیرند و با تبریک گفتن به رییس جمهور منتخب همین “مردم” که “رهبری” انتخاب ایشان را به همراه مشارکت 40 میلیونی مردم جشنی واقعی توصیف نمود، آبی بر آتش افروخته از طرف دشمنان بپاشند، فریاد “اعتراضشان” بلند بود و سربازی در خدمت دشمنان و مستکبران داخلی و خارجی بودند. تا دیروز که می توانستند به همان نامه کذایی به دبیر شورای نگهبان اکتفا کنند و منتظر بررسی قانونی شورای نگهبان باشند، بر طبل اعتراض رسانه ای کوبیدند. اما امروز…!

عجبا! امروز که شورای محترم نگهبان دارد نتایج را برخلاف ایشان بیان می کند و آماده است تا آن را رسانه ای کند، از “پیگیری شکایت های مطرح شده” اعلام انصراف می نمایند!

و عجیب تر این که ایشان این اعتراض را حقّ مردم ـ و نه حقّی شخصی ـ قلمداد کرده بودند و به صراحت بیان کرده بودند که تا آخر برای استیفای این حقّ می ایستند. و گفته بودند که اگر این حقّ شخصی شان بود حاضر بود آن را به دیگران ببخشد. امّا چه سود که حقّ مردم است!! (+)

و در پایان باید خطاب به آقای محسن رضایی گفت:« آقای رضایی، شما تمام نظام را متهم به تقلّب نمودید. اکنون که اوضاع را به ضرر خود می بینید فرار می کنید. اما شکایت “ملّت بزرگ ایران” از شما همچنان باقی است. “مردم” و “انقلاب” از شما شکایت “اعاده ی حیثیت” خواهند کرد!


تصاویری از اغتشاش های تهران

نویسنده: تارنما در 88/4/1:: 2:53 صبح
آنچه می بینید تصاویری از جنایات سبزپوش هاست که در روزهای اخیر در تهران اتفاق افتاده است:
1. ضرب و جرح سرباز نیروی انتظامی در حالی که نه حکم تیر داشت و نه حتی حکم حمله؛

اغتشاشگران سبزپوش

اغتشاشگران

اغتشاشگران سبزپوش

اغتشاشگران

اغتشاشگران

اغتشاشگران ـ تهران

اغتشاشگران ـ تهران

اغتشاشگران ـ تهران

اغتشاشگران ـ تهران

اغتشاشگران ـ تهران

2. حمله به پلیس و به آتش کشاندن اتومبیل نیروی انتظامی

اغتشاشگران ـ تهران ـ حمله به پلیس

ادامه تصاویر...



بازدید امروز: 9 ، بازدید دیروز: 5 ، کل بازدیدها: 316478
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ