سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دین

نویسنده: تارنما در 88/4/12:: 12:40 عصر
من از دین می گویم
تو هم از دین می گویی
پس چرا هر کدام، دیگری را تکفیر می کنیم؟!


مرز دین و خرافات

نویسنده: تارنما در 87/10/6:: 1:35 صبح

سنت های غلط را معمولا در هر جامعه ای می توان یافت. مقابله با این سنت ها بخصوص که با خرافات و امور ماوراء ماده پیوند خورده باشد، کاری بس سخت و زمان بر است. کار وقتی سخت تر می شود که این سنت ها آمیخته با دین و اعتقاد مردم شوند و مدّتها در مقابل آن موضع گیری نشده باشد. یا اگر هم تقابلی بوده، به شدّت سرکوب شده باشد.

نکته ی قابل توجه در این موارد این است که دین ـ که باید با عقلانیت و استدلال ثابت شده باشد تا ارزشمند باشد ـ در بسیاری موارد از روی تقلید است و کم پیش می آید که تعقل و تفکر قابل قبولی در پس آن باشد. البته محرّکهای دینداری، برای معذوریت و ارزش دادن حدّ اقلی به آن کافی است. ولی این اوج کمال انسانی نیست که پیامبران و اولیاء دین برای آن آمده اند.

در کنار این دین تقلیدی، به راحتی علفهای هرزه ی خرافی رشد می کنند و مصونیتی برای سالم ماندن دین از این خرافات باقی نمی ماند. حتی در بسیاری موارد، خرافات و سنتهای خودساخته ـ که غالبا منشأ آن جهالت یا نفسانیت است ـ با گزاره های ادیان تعارض کرده، آن را مغلوب می سازد. نویسنده ی این سطور بارها با عوام و حتی قشر تحصیل کرده ای برخود کرده است که به شدّت گرفتار این غبار مشتبه شده اند و نتوانسته اند از آن خارج شوند.

با این وصف، تصور کنید در مواردی علم بشری پیشرفت کند و باطل بودن این سنتها و خرافات را به اثبات برساند. در این صورت، فقط پوست خرافات کنده نمی شود و گوشت دین هم به همراه این پوست، شقه خواهد شد.

سالها پیش که با مباحث ابتدایی علم کلام (همان عقاید) سر و کلّه می زدم، این فکر بازیچه ام شده بود که کاش در همه ی شهرها و روستاها ـ و در همه جای دنیا ـ کلاس عقاید برپا می شد و بدون تعصّب و با آزادی کامل ـ همانگونه که ما ـ درباره ی صحّت و سقم ادیان و عقاید مرتبط با آن بحث و نظر به راه می افتاد. در این صورت، مطمئن بودیم آن کسانی که دیندار می شوند، نه از روی عادت و تقلید و نه از ترس رسوا شدن، که با ایمان کامل، به دین گرویده اند و آنان که دینی را نمی پذیرند، نه از روی تعصّب و جهالت و نه تحت تأثیر زرق و برق الحاد، که از تفکّر به این جا رسیده اند.

نکته ی دیگر این که گاهی با مدافعین دین برخورد می کنیم که بجای استدلالهای علمی و قانع کننده به افراد، وجود هر گونه شبهه و شکی را از ایادی استکبار جهانی دانسته، محکومش کرده، و حکم تیرباران این فکر را صادر می کنند. به گونه ای که فرد به جای ایمان به دین، شبهه ناک تر باز می گردد. یاد آن رمان کمال السّیّد افتادم و روحانی سالخورده ای که جوانکی را فقط به جرم اینکه عاشق دخترکی باوقار شده بود، از مسجد بیرون کرد و آفرین می گویم به آن روحانی جوان که با متانت، ساعات متوالی سخنانش را شنید و در نهایت راه را نشانش داد.

و یاد آن سربازی که میگفت، سر کلاس عقاید، وقتی از روحانی سؤالی نمودم (سؤالی که جوابش برای هر طلبه ی تازه واردی ساده می نمود) مرا به همدستی با اسرائیل و امریکا متهم نمود و البته روحانی دیگری که بعدها آمده بود و از حسن خلق و صبرش، آن سرباز، بجای فرار از دین، نماز جماعتش ترک نمی شد.

این نوشته اگرچه در آستانه ی محرم و ایام تبلیغی دوستانم است، ضروری می نماید. لغزشها و اشتباههای متلبّسین به دین هم نباید به حساب دین گذارده شود. همانگونه که اشتباه یک فوق متخصص جراحی در یک یا چند مورد نباید به حساب علم پزشکی گذاشته شود. و بد از آب در آمدن یکی دو ساختمان مهندسی شده، به حساب علم مهندسی.

و در پایان اینکه این نوع تعصبها و بد انگاری ها، مخصوص طبقه ی دیندار نیست و در طبقه ی غیر معتقد به مراتب پر رنگ تر دیده می شود. فرق اساسی در اینجاست که مدّعیان دین که ادّعای آزاد اندیشی دارند، نباید رفتار غلط آن گروه راه گم کرده را تکرار کنند.

تا بعد!




بازدید امروز: 51 ، بازدید دیروز: 64 ، کل بازدیدها: 311653
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ