سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیان حقیقت، آری یا خیر؟

نویسنده: تارنما در 88/1/31:: 10:45 عصر

شاید بعضی با شنیدن خبر حاشیه هایی که در سخنرانی رییس جمهور، محمود احمدی نژاد در ژنو اتفاق افتاد، گمان کنند که سخنرانی ایشان توهین به یک گروه یا مذهب یا ملّتی بوده، که چنین خشم برخی را بر انگیخته است؛ به گونه ای که سه مرتبه در آغاز و میان سخنرانی با مخالفت برخی مواجه شد.
ولی حقیقت این است که همیشه حرف حقّ مخالفانی داشته است. حتی ممکن است برخی به سخن حقّ اعتقاد داشته باشند ولی چون آنرا در تعارض با منافع خود می بینند، به مخالفت با آن بر می خیزند.
سخنان دکتر محمود احمدی نژاد، یکی از بارز ترین نمونه های سخن حق است. کدام وجدان بیداری می تواند انکار کند که صهیونیست ها از سرزمین های دیگر به فلسطین مهاجرت کرده اند و با اتکا به زر و زور قدرتهای سلطه طلب مثل امریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه و ... مردم آن سرزمین را آواره کرده اند و به نسل کشی آشکاری دست زده اند؟
امّا تعجب این جاست که برخی دول، حاضر به شنیدن صدای ملّت ها نیستند و تنها به منافع زودگذار خود می اندیشند. دولت هایی که حتی صدای مخالفت ملّت های خود را هم نمی شنوند. طبیعی است که این دولتها با شنیدن سخن حقّ برآشفته می شوند؛ و طبیعی است که هر کاری بتوانند برای به هم زدن سخنرانی مخالفان خود انجام می دهند.
پس این اقدام ها نه به معنای ناحقّ بودن سخنان رییس جمهور کشور ایران و نه به معنای برحق بودن این جماعت است. بخصوص که نظام سلطه همیشه از حربه های سیاسی و تبلیغاتی برای جلوگیری از نشر حقایق بهره برده است. ایجاد جو روانی، خبر سازی، تحریک احساسات، استفاده از گروههای فریب خورده و خشونت طلب و ... راهکارهایی است که بیشترین اثر را برای نرساندن حقایق به گوش بشریت داشته است.
شباهت فراوانی که بین این ترفندها و اقدامات حق طلبانه ی طرفداران حقیقت وجود دارد، ضریب موفقیت آن را بالا هم می برد. به طور مثال، اگر یک خبرنگار عراقی از شدّت ظلمهایی که خود و خانواده و هم وطنانش متحمّل شده اند، به سوی رییس جمهور کشور متجاوز حمله می کند، بعید نیست که حمله کردن یک فریب خورده به رییس جمهور کشوری که به دنبال احقاق حقوق کشورهای مظلوم ـ از جمله حقوق کشور خودش ـ است، نزد عوام مانند مثال اول تلقی شود و آنرا حرکتی از سر ناراحتی و ظلم سخنران بخوانند.
سر تا سر تاریخ نمونه های فراوانی دارد که تلبیس حق و باطل، توانسته است جلو پیروزی حق را بگیرد و مانع سقوط باطل شود. خواننده ی گرامی با مراجعه به وقایع تاریخی جهان، نمونه هایی از آن را خواهد یافت.
حال سؤال اینجاست که آیا در چنین شرایطی سکوت از بیان حقیقت و سخن گفتن از کلّیّات و نشانه نگرفتن سخن به سوی دشمنان واقعی بشریت و نگه داشتن جو آرام حاکم بر رسانه ها بهتر است یا به هم زدن این آرامش برای ایجاد آرامشی دیگر؟
بی شک، دومی، هزینه های فراوانی دارد. مورد اتهام واقع شدن، ایجاد جو کاذب، فعال شدن حرکتهای پوپولیستی و مظلوم نمایانه، ریاکارانه خواندن حرکت و جنبش، و.... همه، هزینه هایی است سنگین که بر بیان حقّ مترتب است. ولی نتیجه ای که به دست می آید، قطعا ارزشمند تر خواهد بود.
وقتی دشمن، حاضر است برای ایجاد فرهنگ پذیرش هژمونی سلطه بین عوام در سراسر جهان، همه ی سرمایه ی مادی، هنری، علمی، سیاسی و نظامی خود را هزینه کند، ما نباید برای شکستن این هژمونی و ایجاد هژمونی عدالت و حقیقت، از هیچ حرکتی دست بر داریم. تحمّل افترا و ناسزا و توهین از طرف سیاستمداران کشورهای سلطه طلب، و حرکت های توهین آمیز گروهی نادان که جای خود دارد.
نکته دیگر این که همایش ها و نشست های جهانی جای تقسیم تعارف و خوش و بش کردن نیست. این کارها را می توان در جای دیگر هم انجام داد. در این گونه نشستها، بخصوص نشستهای تخصصی مثل همین نشست ضد نژاد پرستی ژنو، باید جو به گونه ای باشد که افراد، بتوانند سخن و دیدگاه خود را بیان کنند. نقدهای منصفانه، مناظره های علمی و تضارب آرا قطعا ثمربخش تر از بی احترامی به مخالف است.
این نکته، قطعا از دید سیاسیون جهانی مخفی نمانده است؛ ولی چیزی که باعث فاصله بین نشست ها و ایده آل ها می شود، لابی ها و پشت پرده های قضیه است که مانع از ایجاد چنین جوی می شود. نظام سلطه می خواهد فقط سخن خودش به گوشها برسد و سخن مخالف، حتی به گوشها هم نرسد، چه رسد به مغزها. تهدید کشورهای میزبان، تحریم نشست، منع از حضور کشورهای هم پیمان و... شواهدی صادق بر این مدّعا هستند.
و در پایان، باید بگویم که اگرچه توهین به رییس جمهور کشورمان ناراحت کننده بود، ولی خورسندی از این است که حرکت مذکور، جوششی بود که باعث رو شدن کف ها و بی ارزشی ها و پایدار ماندن آب زلال حقایق می شود. « و سیل کفی بر روی خود حمل می کند...و خداوند حق و باطل را چنین مثل می زند. اما کف، بیرون افتاده، از بین می رود. ولی آن چه به مردم سود می رساند (آب خالص) در زمین (پایدار) می ماند.» قرآن کریم، سوره رعد، آیه 17


کاسه یا آش؟

نویسنده: تارنما در 87/9/10:: 11:25 عصر

شخصی در وبلاگش با اشاره به روند صلح خاورمیانه ادعا نموده است که حکومت جمهوری اسلامی که از فلسطین حمایت می کند، کاسه ی داغ تر از آش شده، و نزدیک است که فلسطینی ها و اسرائیلی ها به صلح برسند و به ریش جمهوری اسلامی ایران بخندند و با اتحادشان، آنرا و دخالتهایش را محکوم کنند. بنده در قسمت نظرات، کامنتی گذاشتم و عده ای جواب دادند و البته عده ای هم فحاشی کردند. (بروز شخصیت حقیقی در دنیای مجازی). یکی از آقایانی که با بنده مخالف بود، جوابهایی را داد و بنده هم ـ چون منصف بود، با ایشان بحث کردم. احساس می کنم، بحث مفیدی شد و دوستان هم می توانند شرکت کنند و ادامه دهند. متن نظرات خودم و ایشان را ـ که نمی شناسمش ولی برایش احترام قائلم ـ می آورم. به امید اینکه این بحث ادامه داشته باشد:
نظر من:
"اگه اینطوره که شما میگین، چرا مردم غزه در بدترین شرایط زندگی!! در حالی که کمترین امکانات زنده موندن رو ندارن، سرد نمیشن؟ راستی به نظر شما میشه به صهیونیستها گفت،ملّت؟؟؟ اگه همین بلایی که سر مردم غزه اوردند، سر کشور خودت هم می آوردند، اون وقت هم همین رو میگفتی؟
راستی کی گفته فلسطین به ما ربطی نداره؟ به شما شاید، ولی ما فلسطین رو مثل هر کشور اسلامی دیگه، جزء لاینفک وطن اسلامی می دونیم. کاش عربهای نادون، کمی میفهمیدند.(سرانشون رو میگم. وگرنه ملّتها روز به روز بیدارتر میشن) راستی، فکر میکنی بعد از فلسطین و لبنان، نوبت ایران نیست؟؟ ماجرای جاسوسهای اسرائیلی رو که یادت نرفته! بمب گذاریهای اونها در شهرهای مختلف ایران رو چطور؟(از جمله شهر شیراز که چندین کشته و زخمی بهمون تحویل دادند) شما چطور ادعا میکنید ماجرای اسرائیل به ما ایرانی ها( ونه لزوما مسلمونها) ربطی نداره؟؟" و "راستی، محمد عادل، وبلاگ نویس مصری که علیه جنایات رژیم صهیونیستی مطلب می نویسه، توسط حکومت مصر، دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد. تو حدیث مفصل از این قصه بخوان!"

نظر "علیرضا":
"سلام علیکم
در جواب به Tarnamaa باید عرض کنم :ادامه مطلب...

از بمبئی تا غزه

نویسنده: تارنما در 87/9/9:: 12:6 عصر

بمبئی پر از تروریست است. گروگان نیز. کشته و زخمی که فراوان!
مردم دنیا سرگیجه گرفته اند. تروریستها کیستند؟ آها! پاکستان مسلمان، همسایه ی هند است.
باز اسلام برچسب خورد. مثل همیشه. پیدا کنید جعبه ی پرتقال را! البته نه ایالات متحده همسایه ی شبه قاره است و نه اروپا؛
و نه حتّی اسرائیل.
راستی، توافقنامه ی عراق و اشغالگرانش چه شد؟
راستی تر، از غزه چه خبر؟




بازدید امروز: 3 ، بازدید دیروز: 76 ، کل بازدیدها: 316003
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ