به بهانه بهار قرآن
نویسنده: تارنما در 87/6/25:: 3:53 عصرگاهی چه آسان به خود اجازه می دهیم قرآن را تحریف کنیم. نه از عمد، که از سر کوتاهی. آیا در عمل هم این چنین ایم؟
گاهی چه آسان به خود اجازه می دهیم قرآن را تحریف کنیم. نه از عمد، که از سر کوتاهی. آیا در عمل هم این چنین ایم؟
ما قمی ها عادت کرده ایم که آب شیرین را هدر ندهیم. هیچ وقت با آب شیرین، اتومبیل خود را نشوییم. یا با آن حیاط خانه را تمیز نکنیم. حتی دست و صورت خود را هم با آب شیرین نمی شوییم. قدر لیوان لیوان آن را می دانیم. چون آنرا گران و با زحمت به دست می آوریم. مردم قم که عمری است غبطه ی استان همسایه ی خود، تهران را می خورند، امیدوارند روزی را ببینند که از شیرهای آب، آب شیرین به دست و صورتشان بریزد. روزی که دیگر در صف آب شیرین کنار خیابان، نایستند. روزی که دیگر صدای بی ریخت آبفروش، چرت بعد از ظهرشان را در هم نشکند. امّا من آرزوی دیگری دارم. دعا می کنم یا آب شیرین به قم نرسد، یا قبل از آن چیز دیگری هم برسد. و آن فرهنگ استفاده از آب است. همیشه تصورم این بود که اگر روزی آب قم شیرین شود، قمی ها صرفه جو ترین مردم دنیا خواهند بود. ولی متأسفانه این تصور، در یک لحظه به کلّی از ذهنم پاک شد. روزی که آبفروش محلّ، بجای آب پولی، آب صلواتی نثار مردم تشنه می کرد، دیدم چگونه مردمی که قدر آب را می دانستند، به راحتی آن را هدر می دهند. من فقط یک بار دیدم که محلّه پایینی های قم ـ و البته نه ثروتمندانش ـ اتومبیل مدل 65 شان را هم با آب شیرین می شویند. و همان لحظه بود که تصور فوق را دیگر در ذهن نداشتم. شاید اگر کمی هوشیارتر بودم، اصلا به این فکر نمی کردم که کویر نشینان قم، صرفه جو باشند. کسانی که همان آب نیمه شور لوله ها را همین الان، به راحتی هدر می دهند، حتما روزی آب شیرین تر از آن را هم هدر خواهند داد. کاش وزارت نیرو به جای اینکه آب شیرین را جایگزین آب شور کند، با قیمت تمام شده، در کنار آن قرار می داد. کاش در هر خانه ای دو کنتر آب بود. اگر چنین بود دیگر این مردم مدعی الاسلام، آنرا مانند آنچه اکنون دارند، نابود نمی کردند. کاش وزارتخانه ای بود که قبل از همه ی اینها به مردم فرهنگ می آموخت. فرهنگی که ریشه در قرآن و اسلام دارد. کاش مسؤولین ما، درصدی از ذهنشان را صرف ادب آموزی می کردند قبل از آب رسانی! و آخر این که، کاش همه روزی یک بار این آیه ی شریف را می خواندیم :« إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا »(1) « اسرافکاران برادران شیطانهایند و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است »
-------------------------
1. اسراء 27
قانون همیشه کلیت ندارد. مصالح عمومی هم همیشه برای همه خوب نیست. یکی دو تا مثال بزنم؛ سهمیه بندی بنزین، به اذعان همه کارشناسان کاری درست است. اگر چه شاید در طی انجام کار، اشتباهاتی شده باشد. اما همین طرح ملّی زندگی بسیاری را فلج کرد. و البته در بلند زمان، به نفع بسیاری دیگر است که چندین برابر آن بسیار اوّل اند؛ آیندگان را هم اضافه کنید. یا طرح ساماندهی تاکسی های شخصی و ... که شاید بسیاری از تاکسی داران و مردم مخالف آن باشند. ولی به نفع کلّیِت جامعه است. پذیرش این که یک طرح به نفع دیگرانی است که تعدادشان بیشتر از من و شمای متضرر است و اکثریت جامعه اند، کمی مجاهدت می خواهد. این که به محض سخت شدن موقت زندگی به زمین و زمان فحش ندهیم. این که دورنگر باشیم و عادت به دیدن نوک بینی مان نکرده باشیم. اینها واقعا مجاهدت می خواهد. نمی خواهم بگویم همه ما، ولی بسیاری این مجاهدت را بر نمی تابیم. راستی اگر روزی نان گران تر شد، حاضریم قبل از فحش دادن به همه مسؤولین، کمی هم فکر کنیم سود این گرانی به جیب چه کسانی می رود؟ این را برای آنهایی که دسترسی بیشتری به آمار و ارقام دارند، بیشتر از دیگران پیشنهاد می کنم. همین!