1. قم، فلکه شهدا(صفائیه):
هنوز پلیس احساس سنگینی ترافیک به اش دست نداده است. اتومبیل ها دنبال میان بر برای رد کردن گره ترافیکی هستند. آن ها که می توانند بیشتر گاز می دهند. در نقطه تقاطع صفاییه با بلوار نماز، چند اتومبیل در حال حرکت به سمت پل بلوار امین، بین ترافیک متوقف شده اند، چند اتومبیل پس از آنها می خواهند به بلوار نماز بروند، بعد از آنها هم حالت هندسی زیبایی از تداخل اتومبیل ها ایجاد شده است که خود راننده ها هیچ لذّتی از آن نمی برند. فقط صدای بوق می آید و اعصاب خردی های بعدی. چراغ چشمک زن، همچنان چشمک می زند.
2. قم، میدان شهید مطهری، بی نظم ترین میدان دنیا، شاید:
چراغ سمت خیابان امام موسی صدر، سبز می شود. چند اتومبیل که از چراغ زرد آن طرف عقب مانده اند، هنوز وسط خیابان هستند. چند تایی هم در یک چشم به هم زدن به آنها می پیوندند. اتومبیل ها و موتورسیکلت های این طرفی هم تخته گاز می تازند. مسافرکش های سواری که در سمت راست فلکه، مسافر سوار کرده اند، خود را سمت چپ می کشند و خط حرکت اتومبیل ها را قطع می کنند. صدای بوق ها در می آید. کمی عقب تر، دو تا اتوبوس واحد که از چهارراه غفاری به جمع اتومبیل ها پیوسته اند، از سمت چپ به راست تمایل پیدا کرده اند و سدّی آهنین برای عقب تری ها ایجاد کرده اند. ضربدری درست شده که نگو و نپرس. یک قفل تمام عیار. جلو، درگیری اتومبیلهای متخلف چراغ قرمزی و چراغ سبزی های چهارنعله تاز، میانه، دعوای مسافرکش های راست به چپ با بقیه و در انتها، تصادم آنهایی که تازه به چراغ سبز رسیده اند با اتوبوس ها و تاکسی های چپ به راست. تا بیاید گره کمی شل شود، چراغ قرمز می شود. البته اتوبوس ها و مسافرکش ها که مشکلی ندارند و به مسیرشان می رسند. پلیس راهنمایی دارد برای رفیقش خاطره تعریف می کند!
3. قم، خیابان خرمشهر، نرسیده به پل حجتیه:
به علّت طرح گسترش حرم، خیابان نافرم شلوغ شده است. هر اتومبیلی که از طرف خیابان امام و خاکفرج و کلا از شمال یا غرب شهر به طرف حرم می آید، باید این مسیر را طی کند. اتومبیلهایی هم که به طرف بلوار امین، نیروگاه، زنبیل آباد و دیگر مناطق جنوبی و شرقی شهر حرکت می کنند، چاره ای جز طی این مسیر ندارند. فلکه ی سر پل حجتیه را برداشته اند و بجایش یک دور برگردان گذاشته اند برای آنهایی که می خواهند به میدان شهید مطهری برگردند. تکلیف آنهایی که می خواهند وارد پل شوند، روشن نیست. حدود یک کیلومتر جلوتر، دقیقا قبل از پل جاده اراک، دوربرگردان دیگری گذاشته اند برای آنهایی که می خواهند به سمت حرم، صفاییه، بلوار امین، دور شهر و زنبیل آباد بروند. یعنی یک نفر برای رفتن به حرم باید کلّ شهر را دور بزند! برگردیم سر پل حجتیه، سمت راست پل که به طرف حرم می رود، عجیب خلوت است. چون تقریبا از فایده افتاده است. هیچ وسیله ای نمی تواند از این طرف خیابان، روی آن برود. فقط وقتی پلیس نیست، اتومبیلها از دوربرگردان آن طرفی، مخالف جهت دور می زنند و خودشان را به پل می رسانند. البته برای موتوری ها فرقی ندارد پلیس باشد یا نباشد. آنها به هر حال خلاف دور می زنند.
4. قم، خیابان خرمشهر، نزدیک حرم به سمت میدان شهید مطهری:
هر کسی می خواهد به شمال شهر برود، باید این مسیر را طی کند. کسانی که قبلا از خیابان امام وارد میدان شهید مطهری می شدند، الان باید مستقیم چهارراه غفاری را طی کنند و از سه راه خورشید، به جمع این ترافیک سنگین بپیوندند. کمی جلوتر، سر پل بازارچه، تاکسی ها و مسافرکش ها، مسافر سوار و پیاده می کنند. پس ترافیک تقریبا متوقف است و چند لحظه ای اعصاب ها درگیر می شود. اگر اتوبوس واحد هم به این مسیر اضافه شده باشد که واویلاست. پلیس اگر باشد فقط تذکر می دهد که سریعتر مسافران را سوار و پیاده کنند. اگر هم نباشد، معمولا یکی دو تا اتومبیل، پارک کرده اند. البته با یک نفر راننده یا شبیه راننده برای جلوگیری از جریمه احتمالی!
5. قم، خیابان شهید لواسانی(ساحلی)، خیابانی که پر از مراکز اداری شهری و استانی است:
اگر کسی بخواهد به طرف حرم برود، فقط قبل از رسیدن به پل شهید رجایی، می تواند از طریق کوچه، خود را به خیابان نوزده دی (باجک) برساند. بعد دوباره از طریق کوچه، خود را به خیابان عمار یاسر برساند، و از عمار یاسر به طرف پارکینگ حرم و طرح جدید که با وعده های توخالی مسؤولین، به زور افتتاح شده. پس یک اتومبیل برای راحت رسیدن به حرم باید کوچه پس کوچه ها را بلد باشد. ولی اگر بلد نباشد و یا امکان ورود به کوچه های شلوغ و پر ترافیک نباشد، باید خود را به پل الهادی برساند، بعد از خیابان 15 خرداد وارد عمار یاسر شود و این مسیر را طی کند تا حرم و بعد از حرم. یعنی عملا دور زدن یک منطقه ی بسیار طولانی.
6. قم، میدان مطهری:
اتومبیلی می خواهد به طرف خاکفرج برود. به دلیل نا آشنایی با مسیر به اشتباه، سمت چپ پیچیده و وارد ترافیک میدان شده است. برای برگشتن به لاین ابتدایی، هیچ راهی نیست. چون میدان دیگر میدان نیست. بلکه تبدیل شده است به یک خیابان یک طرفه، یک ایستگاه اتوبوس واحد و چند ایستگاه مجاز و غیر مجاز تاکسی و  مسافرکش. پس باید یکی از دو راه را انتخاب کند. یا دل را به دریا بزند و ترافیک را تا میدان سعیدی ادامه دهد و از طرف خیابان امام دوباره به خیابان ساحلی برگردد و دوباره به طرف میدان مطهری بیاید و این دفعه حواسش را خوب جمع کند که مستقیم برود و به سمت چپ نپیچد. این حدود 10 تا 15دقیقه طول می کشد.و یا این که دوباره دل به دریا بزند تا میدان سعیدی و از آنجا پرسان پرسان، خیابان 7 تیر را طی کند و از طریق خیابان شهید کیوانفر، به خاکفرج برسد. این هم حدود 15 تا 20دقیقه وقت می گیرد.فلکه ای به طول چند کیلومتر! اگر عقل مسؤولین می رسید می توانستند به عرض یک اتومبیل راه باز بگذارند تا هم به هدف ایستگاه واحدشان رسیده باشند و هم در مصرف وقت و بنزین شهروندان و مسافران، صرفه جویی شده باشد. ولی کجاست دلسوزی (علیه الرحمه)؟!
7. قم، پل نیروگاه:
این پل، افتضاح است. اتومبیلهایی که از بلوار نماز می آیند، تقریبا پشت چراغ دوام نمی آورند. چون معمولا تا وسط چهارراه جلو رفته اند. از عقب هم اتومبیل هایی که می خواهند مستقیم بروند بوق می زنند و درخواست جلوتر رفتن می کنند. از 5 ثانیه مانده به سبز شدن چراغ، تا 5 ثانیه بعد از اینکه دوباره قرمز شود، همه با نهایت سرعت، به طرف پل یورش می برند. بیچاره اتومبیلی که وسط چراغ زرد آن طرف گیر کرده باشد. موتور سیکلت ها هم که قانون نمی فهمند. در بهترین حالت، روی پل، چند تاکسی و چند وانت میوه فروش ایستاده اند و راه را تنگ کرده اند. چند شهروند قانونمند هم اتومبیل شان را وسط پل پارک کرده اند تا یک کیلو خیار یا دو کیلو گوجه و بادمجان بخرند. گور بابای حقّ الناس! پلیس البته اگر باشد، کمی منظم تر می شود.
8. قم، خیابان ساحلی، حدّ فاصل پل نیروگاه تا زیرگذر قطار در محدوده ی مصلّی:
چندین وانت میدان میوه ای راه انداخته اند که نپرس. همه رقم میوه و تره بار به همراه کفش و روکش صندلی اتومبیل و سایر تزیینات و ... به فروش می رسد. بعض ها هم دوبله سوبله پارک کرده اند تا فیض ببرند! اتومبیل ها با سرعت زاید الوصفی جسته از ترافیک پل نیروگاه به طرف مصلّی در حرکت اند. چه صحنه ی وحشتناکی! به انصاف می توان گفت این جا از نقاطی است که استعداد فاجعه را دارد. زیر ریر قطار هم که جاده از یک طرف کش می خورد و از طرف دیگر تنگ و پر دست انداز می شود. شاید برخی شهروندان حق داشته باشند که این قسمت را از لاین مخالف برانند. البته اگر نخواهند سرعتشان را کم کنند! در این منطقه پلیس یافت نمی شود.
9. قم، یکی از تقاطع های سطح شهر:
چراغ زرد می شود. آنهایی که توفیق چراغ سبز را از دست داده اند، برای درک چراغ زرد، سرعت می گیرند و آنهایی که چراغ قرمز را تحمل کرده اند، دیگر تحمل چند ثانیه را ندارند و حرکت می کنند. چه قفلهایی که سر همین یک صحنه ایجاد نشده است. بیچاره یک روحانی اگر مسبّب ناخواسته ی این قفل باشد. در چند ثانیه، همه فحشهایی که باید به برخی مسؤولین یا زیردستانشان می دادند، نصیبش می شود.
10. قم، برخی تقاطع های سطح شهر:
مسؤولین ترافیک شهر به شعور شهروندان خندیده اند و گاهی بازی های قشنگی به راه انداخته اند. بعضی چراغها از 5 ثانیه به 1ثانیه پرش می زند. برخی در ثانیه 3، به مدت 10ثانیه متوقف می شود. برخی دیگر، چراغشان سبز می شود ولی شماره اندازشان هنوز دوست دارد قرمز باشد.(تعارض قانون با قانون). برخی دیگر، اصلا معلوم نیست چه زمانی صفر می شوند! بعضی دیگر، البته زمانشان دقیق است. این یعنی: ای شهروندان قمی! حالا که شما قانون نمی فهمید، ما هم شما را بازی می دهیم، بجای اینکه قانون یادتان دهیم! آنها هم که قانونمند اند، بسوزند به پای بقیه!
11. قم، همه خیابانهای سطح شهر:
موتورگیری تشدید شده است. ولی تخلف موتور سواران بیشتر! همه مناطقی که یک قسمت مشکل ترافیک و خلاف، به مسؤولین یا زیرساختهای غلط شهر برمی گردد، حتما یک گاری و چند افسر جهت توقیف موتور سواران ـ متخلف و غیر متخلف ـ گماشته شده است. و تقریبا اکثر مناطقی که موتور سواران، کاملا مقصرند، خالی از پلیس. این یعنی اینکه ما می خواهیم موتور سیکلت توقیف کنیم، به هر بهانه ای که شده. باید جیب گشاد گاری چی و پارکینگ های بی کیفیت اطراف شهر و حسابهای دولتی پر باشد! صد متر قبل از ایستگاه توقیف موتور سیکلت ها، با یک اشاره ی برخی شهروندان، اکثر موتورهای متخلف و شاید هم دزدیده شده، دور می زنند و مسیرشان را عوض می کنند. این هم از عجایب این شهر!
12. قم، همه خیابانها:
باران شدید شده است. بهار و زمستان ندارد. آب سطح خیابان ها را گرفته است. به علّت هوای خاص قم، آب سطح خیابانها حتما دودی و سیاه رنگ است. اتومبیلها و موتورسیکلت ها، عجله دارند خودشان را از ترافیک شدیدی که وقت بارندگی ایجاد می شود، برهانند. برای همین، اصلا به ناهمواری های سطح خیابان دقت نمی کنند. بسیاری از شهروندان، به همین دلیل، سر تا پا خیس می شوند. ارتفاع پرش آب گاهی تا یک متر می رسد. اثر این آب سیاه کثیف، تا ابد بر لباسهای سفید باقی می ماند. انصاف و دین، همراه آب باران، وارد شبکه ی فاضلاب شده است! بعضی مناطق که سیل آمده است.
13. قم، همان شرایط باران شدید؛
 همه عجله دارند. اتومبیل ها و موتور سیکلتها و دوچرخه سواران. البته این وسط دو گروه اخیر، مستحق تخفیف هستند. تصور کنید. یک متر باقی مانده تا موتور سوار یا دوچرخه سوار، از یک گره ترافیکی سنگین رد شود. ناگهان جناب اتومبیل، برای رو کم کنی هم که شده، آن یک متر را مسدود می کند. حال، آقای دوچرخه سوار در بندی گرفتار شده است که نه راه پیش دارد و نه راه پس! تنها می تواند نگاهی خاص به آقای اتومبیل بکند که جلو بخاری اتومبیل منتظر گشوده شدن گره ترافیکی است! یک کار دیگر هم می تواند انجام دهد، از خیس شدن در هوای بارانی لذت ببرد!
14. مرگ بر استکبار. از هر کسی که می خواهد باشد و از هر جایی که ناشی می شود. از طرف دشمن یا از طرف دولت یا از طرف شهروندان. مرگ بر استکبار!