بسیاری از ما با انقلاب بزرگ شده ایم. خوبیها و بدیهای آن را دیده ایم. رنجها و شیرینی هایش را چشیده ایم. خبرهای خوشحال کننده و ناراحت کننده آن را حس کرده ایم. بزرگترها خود انقلاب را به یاد دارند و ما ثمره ی انقلاب را. تمام حسهای کودکانه ی ما آمیخته با این تحفه ای است که نسل گذشته به ما سپرده است. چیزی که حاصل دسترنج یک نسل است.
وقتی سخن از خوبیهای این انقلاب می شود، خوشحال می شویم که پدرانمان چنان قهرمانانه با ابزار قدرتمند ایمان در دستهای خالی، در مقابل یک دیکتاتوری که تکیه به غول های غرب و شرق داشت، ایستادند و نابودش کردند. وقتی هم سخن از نقصها و معایب این انقلاب می شود گله می کنیم که چرا کالایی پر اشکال و ناقص به ما داده اند. وقتی انقلاب را با گذشته ای که از زبان تاریخ شنیده ایم، مقایسه می کنیم، وقتی سخن نسل گذشته را از راحتی ها و ناراحتی های قبل از انقلاب می شنویم، همیشه این سؤال اذیتمان می کند که چرا این انقلاب مثبتهای قبل از آن را ندارد و البته گاهی هم فراموش می کنیم که بسیاری از منفی های آن را هم ندارد.
اما میان این خاطره های حفظ شده و فراموش شده، معمولا یک چیز را یادمان می رود. یادمان می رود که انقلاب یک کالای لوکس نیست. یک کادوی سورپرایز نیست. یک اتومبیل تمام اتوماتیک نیست. انقلاب یک زیربناست. یک زمین خالی که از دشمن پس گرفته ایم. این زمین خالی را نسل گذشته گرفت و نافرمی سابقش را یکنواخت کرد و شالوده ساختی مبارک و موزون را بر آن گماشت. حال این من و تو  و همه ی نسلهای بعد هستیم که باید این ساخت را به پایان رسانیم. ما هستیم که باید آن را به نسل بعدی بسپاریم و از فرصتی که به ما داده اند، خوب استفاده کنیم.
ما گاهی فراموش می کنیم که عیبهای انقلاب، به انقلاب بر نمی گردد و به سازندگان آن بر می گردد. به کسانی که اکنون دارند آن را پرورش می دهند و می آرایند. اگر سازنده نقص داشته باشد، تقصیر سازه چیست؟ و سازندگان این انقلاب "ما" هستیم. انقلاب پیش ساخت به ما نرسیده است که توقع نابجا از آن داشته باشیم.
اگر گرانی هست، اگر بی عدالتی هست، اگر توسعه اقتصادی و سیاسی و فرهنگی نیست یا کم است، اگر... اگر...، همه و همه به این دلیل است که ما نتوانسته ایم، آن را آباد کنیم. اگر هم چیزی در این انقلاب هست، که هست، به این دلیل است که سازندگانش، آن را خوب ساخته اند. اگر پیشرفتهای غافل کننده هست، اگر آزادی های سیاسی هست، اگر درخشش های علمی هست، اگر نام آوری های روز افزون هست، اگر...اگر...همه و همه به این علت است که گذشتگان و "ما" در این زمینه ها کار کرده ایم. پس انقلاب مجموعه ای است تاریخی که من و تو "ما" هم جزو آنیم. نقصهای آن، نقص "ما" و کمالاتش، کمال "ما" است.
اگر قوانین خوب در کشور به تصویب رسیده و اجرا شده است، چون ما قانونگذاران و مجریان خوبی انتخاب کرده ایم و اگر قوانین ناقص و منفی و قوانین اجرا نشده هم هست، چون من و شما در انتخاب ها دقت کافی نداشته ایم. و یا چون "ما" آنرا اجرا نکرده ایم. اینجاست که یاد سخن آن معمار پیر می افتیم که سفارش می کرد این انقلاب را به نا اهلان نسپاریم. و اکنون او و دیگر شهیدان و گذشتگان این انقلاب، ما را می نگرند که چگونه از عهده مسؤولیتمان بر می آییم. چگونه این بنا را می سازیم و چگونه مدیریت می کنیم و چگونه به نسل آینده می دهیم.
و روزی "ما" هم باید همچون آنان، نظاره گر نسلی باشیم که تربیت کرده ایم و انقلاب را به آنها داده ایم. تا آنها چگونه باشند!
و در پایان سخن، شخصی گله می کرد که جشنهای امسال دهه فجر، دولتی شده است. قبول کردم و فکرم را مشغول کرده بود و تا امروز آزارم می داد. ولی امروز دیگر نگران نیستم. چون می دانم که فردا روز جشن ملّی ماست. جشنی که کاملا مردمی است. آنها که غافلند یا تغافل می کنند، می پندارند که دولت، یا درختهای دولتی! یا اجباری های دولتی! فردا این جشن را به پا می دارند. ولی من و تو ، "ما" که جزو این انقلابیم و در آن زندگی می کنیم، خوب می دانیم که ما هستیم که می رویم. ما، که گاه گله می کنیم و گاه افتخار، گاه کوتاهی می کنیم و گاه افتخار آفرینی، گاه فراموش می کنیم و گاه پاس می داریم. ما که اختلاف سلیقه داریم. ما که احزاب مختلفی را دوست داریم. ما که بعضی هایمان بعضی دیگر را به کوتاهی متهم و سرزنش و محکوم می کنیم. همین "ما" هستیم که انقلاب را از خود و خود را از انقلاب می دانیم. می دانیم که دیگران برایمان کار نمی کنند و هر جا ادعای کار کردن داشته اند، از ما کار کشیده اند برای خود.
"ما" هستیم. ملّت سرافراز ایران، با هر دین و مذهب و گرایش علمی و سیاسی و اجتماعی. ما هستیم که فردا را جشن خواهیم گرفت. به کوری چشم آنان که نمی بینند!